و اگر در آنچه بر تو نازل كرده‌ايم ترديد دارى، از آنها كه كتابهای پيش از تو را مى‌خوانند سؤال كن... ﴿سوره يونس: آیۀ ٩٤﴾

به پرسش و پاسخ از قرآن، انجیل و تورات خوش آمدید!

برای شرکت در پرسش و پاسخ ها از طریق گزینۀ عضویت در بالای سایت ثبت نام فرمایید. مطالعۀ قوانین سایت را فراموش ننمایید. با تشکر!

+2 امتیاز
وَالْعَصْرِ [١٠٣:١]

به عصر سوگند،

إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ [١٠٣:٢]
که انسانها همه در زیانند؛

معنی عصر در آیات فوق چیست؟
در معنی کلمات بوسیله ی
ویرایش شده بوسیله ی

واژه ی "العصر" از ریشه ی <ع ص ر> فقط یکبار در قرآن بکار رفته است و مُشتقاتی  نیز دارد.  در این آیه بمعنای <زمانه> و <روزگار> است. اما در مفهوم می توان از آن معنای <تاریخِ بشریت> را هم برداشت کرد. یکی از معانی  <و> در قرآن بمعنای سوگند است. سوگندهای قرآن در واقع به عنوان شاهد و گواهِ مطالبِ بعد از آن سوگندها میباشند. در نتیجه معنی آیات فوق چنین میشود: زمانه (روزگار یا تاریخِ بشریت) شاهد است که انسان در زیان کاری بسر میبرد.

زیان کاری در این دنیا در اثر جنگ، فساد های فردی و اجتماعی و عدم اطاعت از قوانین آفریدگار، گریبانگیر انسان است و در آخرت، به علّت اقامت در جهنّم، انسان زیان دائمی را خواهد دید،

العصر : 3   إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ تَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ

مگر کسانی که ایمان آوردند و اعمال نیک را انجام دادند و یکدیگر را به آنچه سزاوار است، سفارش میکنند و یکدیگر را به پایداری و تحمّل نیز سفارش میکنند.

معناهای واژه ی عصر بر گرفته از وبسایتِ  www . almaany . com

  1. عصر :

    عصر : بعدازظهر , عصر , مبدا , تاريخ , اغاز تاريخ , دوره , عهد , عصرتاريخي , دوران

  2. عَصَرَ : فشردن

    عَصَرَ : عَصْراً العنبَ أو الثوبَ و غيرَهما : انگور يا پيراهن شسته را فشار داد و آب آنرا گرفت
    - الدُّمَّلَ : دُمَل را فشار داد تا ماده چركى آن بيرون آيد
    - الرّكضُ الفَرَسَ : اسب را با دويدن به عرق درآورد .

  3. عَصَّرَ :

    عَصَّرَ : تَعْصِيراً [ عصر ] الشي ءَ : آن چيز را چند بار فشار داد
    - الزَّرْعُ : كشت غلاف خوشه برآورد .

  4. عصر قديم:

    عصر قديم : عهد عتيق , روزگار باستان , قدمت

  5. عُصْر :

    عُصْر : پناهگاه ، روزگار ، جاى رها شدن .

  6. عَصرُ ذري:

    عصر اتم ، قرن اتم

  7. عَصْر :

    عَصْر : ج عُصُور و أَعْصُر و عُصُر و أَعْصَار و أَعَاصِر ( و هذه جمع أَعْصُر ): روزگار
    - ج اعْصرُ و عُصُور : پايان روز به هنگام سرخى خورشيد ، روز ، شب ، عطا و بخشش .

  8. عِصْر :

    عِصْر : ج عُصُور و أَعْصُر و عُصُر و أَعْصَار و أَعَاصِر ( و هذه جمع أَعْصُر ): روزگار . العُصُر : زمانه ، روزگار . العَصَر : پناهگاه ، زمانه و روزگار ، بوى عطر .

کاربردِ واژه های مشتق از ریشه ی <ع ص ر> در قرآن:

اعصار : طوفان موسمي , بادتند وشديد , گردباد , تندباد , طوفان

البقرة : 266   أَ يَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَنْ تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخيلٍ وَ أَعْنابٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ لَهُ فيها مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ وَ أَصابَهُ الْكِبَرُ وَ لَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفاءُ فَأَصابَها إِعْصارٌ فيهِ نارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ

أَعْصِرُ : فعل مضارع اول شخص مفرد: می فشارم

يوسف : 36   وَ دَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيانِ قالَ أَحَدُهُما إِنِّي أَراني‏ أَعْصِرُ خَمْراً وَ قالَ الْآخَرُ إِنِّي أَراني‏ أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسي‏ خُبْزاً تَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ نَبِّئْنا بِتَأْويلِهِ إِنَّا نَراكَ مِنَ الْمُحْسِنينَ

يَعْصِرُونَ : فعل مضارع سوم شخص جمع: مي فشارند

يوسف : 49   ثُمَّ يَأْتي‏ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ عامٌ فيهِ يُغاثُ النَّاسُ وَ فيهِ يَعْصِرُونَ

مُعْصِرات : اسم جمع مؤنث: ابرهاى باران زا، فشارنده ها

النبأ : 14   وَ أَنْزَلْنا مِنَ الْمُعْصِراتِ ماءً ثَجَّاجاً

الْعَصْرِ : اسم مفرد : روزگار، زمانه

العصر : 1   وَ الْعَصْرِ

با سلام. در نظر داشته باشید که تمامی پاسخ ها در این سایت باید با استناد بر آیات قرآن یا کتب من قبل باشند و باید در خود سایت بیان شوند نه در لینک های خارجی. ارجاع دادن به لینک های خارجی در سایت قابل قبول نیست لطفا توجه کنید. ممنون.
با سلام و تشکر از تذکّرتان. قوانینِ وبسایت در آینده رعایت خواهند شد.

1 پاسخ

+2 امتیاز

ص = جمع آوری کردن

ر = روی هم

صر = انباشته کردن روی هم ، متراکم کردن

.... وَلَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِنَا ... ﴿البقرة: ٢٨٦﴾

... هيچ بار گرانى بر ما مگذار؛ همچنانكه بر كسانى كه پيش از ما بودند نهادى... 

ع + صر (انباشه روی هم) که به ابرهای متراکم ترجمه شده است:

 وَأَنزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاءً ثَجَّاجًا ﴿النبإ: ١٤﴾

و از ابرهاى متراكم، آبى ريزان فرود آورديم، 

ع + صر (انباشه روی هم)  که به عملکرد افشردن و چیکده هر چیز متراکم دلالت دارد: 

....إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْرًا ... ﴿يوسف: ٣٦﴾

.... من خويشتن را ديدم كه عصاره شراب میگیرم

چکیده ای از هر چیزی:

وَالْعَصْرِ ﴿العصر: ١﴾

 حقیقتا خلاصه و محدود اینکه

عصر در وَالْعَصْرِ  به خلاصه و محدود بودن پیام یا فحوا (یا زمان) دلالت دارد .

بوسیله ی
...