1) خطاب یعنی روی صحبت آیات قرآن با ناس یا همه مردم است نه با یک گروه خاص:
قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴿الأعراف: ١٥٨﴾
بگو: «اى مردم، من فرستاده الله به سوى همه شما هستم، همان كه فرمانروايى آسمانها و زمين از آن اوست. هيچ صاحب قدرتی جز او نيست؛ كه زنده مىكند و مىميراند. پس به الله و فرستاده او -كه پيامبری بی اطلاع از مقوله ایمان بوده (امی) كه به الله و كلمات او ايمان دارد- بگرويد و او را پيروى كنيد، اميد كه هدايت شويد.»
يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا ﴿النساء: ١٧٤﴾
اى مردم، در حقيقت براى شما از جانب پروردگارتان برهانى آمده است، و ما به سوى شما نورى تابناك فرو فرستادهايم.
2) مطالعه و تدبر در آیات قرآن دستور الله به تک تک مردم است نه به یک گروه خاص:
...فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ .... ﴿المزمل: ٢٠﴾
... هر قدر که برای تان میسر میشود قرآن را بخوانید.....
3) قرآن تاکید فرموده که آیاتش "بینه" و "مبین" (در بین گذارنده، بیان کننده یا در اصطلاح روشن) است. این آیات شفاف برای همه قابل فهم است الا انکار کنندگان:
وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ ﴿البقرة: ٩٩﴾
و همانا بر تو آياتى روشن (بیان کننده) فرو فرستاديم، و جز فاسقان [كسى] آنها را انكار نمىكند.
4) قرآن فرموده که الله وظیفه تبیین یا بیان آیاتش را بر عهده دارد و این تبیین و بیان را به فرستاده اش می دهد و کار فرستاده (رسول) نیز چیزی بغیر از انتقال کلام وحی به مردم نیست:
كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿البقرة: ٢٤٢﴾
آنطور الله آیاتش را برای شما بیان می کند باشد که شما بیندیشید
وَيُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿النور: ١٨﴾
و الله آیات را برای شما بیان می کند و الله است که عالم و با حکمت است
متاسفانه اکثریت محمد را به عنوان رسول و فرستاده قبول ندارند و به دروغ ادعا می کنند که محمد پیامگر است. این اشتباه از آنجاست که بسیاری تصور می کنند که محمد آخوند بوده و بالای منبر می رفته است. در حالیکه قرآن فرموده که او "فرستاده" الله بود نه چیزی غیر:
وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّمَا عَلَىٰ رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿التغابن: ١٢﴾
و خدا را فرمان بريد و فرستاده [او] را اطاعت نماييد، و اگر روى بگردانيد، هر آینه بر فرستاده ما فقط پيامرسانى آشكار است.
پس آیات قرآن غامض نیستند بلکه بینه یعنی بیان کننده و شفاف و روشن هستند و حتی به پیامبر هم برای فهم قرآن نیازی نیست چه برسد به مشتی فرصت طلب!
5) تنها در سوره قمر الله چهار بار اشاره کرده که کلامش را برای همگان قابل فهم و "آسان" ساخته لیکن ما انسان ها بجای ذکر کلام الله به مشتی دروغ تحت عنوان حدیث و روایت و تاریخ می پردازیم که اصلا قرار نبود مبنای دین باشند:
وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ ﴿القمر: ١٧﴾
وَلَقَدْ يَسَّرنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ ﴿القمر: ٢٢﴾
وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ ﴿القمر: ٣٢﴾
وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَل مِن مُّدَّكِرٍ ﴿القمر: ٤٠﴾
نتیجه:
طبق بندهای فوق مشخص شد که کلام الهی برای همگان قابل فهم و درک می باشد و برای فهم آن حتی به پیامبر هم نیازی نیست چه برسد به افراد متفرقه دیگر. اینکه برخی از افراد با خواندن کلام الهی گیج می شوند به آن سبب است که ذهن ایشان به حدیث و روایت و تاریخ آلوده شده است و آن باورهای ضد قرآنی چون سد و پرده ای در برابر فهم قرآن قرار می گیرند. این در حالی است که قرآن فرموده:
تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَ اللَّهِ وَآيَاتِهِ يُؤْمِنُونَ ﴿الجاثية: ٦﴾
آن آیات الله است که به حق بر تو می خوانیم پس به کدامین حدیث بعد از کلام الله و آیاتش ایمان می آورند
بدیهی است که مطابق آیات قرآن، قرآن و کتب من قبل (تورات و انجیل) تنها کلام الله می باشند.